به گزارش افکارنیوز، سوگل طهماسبي از معدود بازيگران جوان و پركار سينما و تلويزيون است كه به تازگي فيلم سينمايي «زندگي خصوصي آقا و خانم ميم» را با حضور وي ديديم و در جشنواره فيلم فجر نيز با فيلم «بزرگمرد كوچك» خوش درخشيد. با او كه در حال حاضر چند مجموعه تلويزيوني را آماده پخش دارد. پيرامون كارهايش و خانه و خانواده اش گفت و شنودي داشته ايم كه خواندني است.
سوگل طهماسبي در يك نگاه
متولد: ۲۵بهمن ۱۳۶۴ اصفهان
تحصيلات: فوق ديپلم گرافيك، مجرد
كارهاي هنري
سينما: پرچم هاي قلعه كاوه، دختران، زندگي خصوصي آقا و خانم ميم، چهارسو(آماده اكران)، بزرگمرد كوچك (آماده اكران).
تلويزيون: روزگار قريب، زائرسراي ممتاز، يوسف پيامبر، مثل هيچكس، فاصله ها، خانه بي پرنده.
تله فيلم: سقوط مطلق، دم زري، كلاس سه، مردان نمكي (آماده پخش)
از كار در خرمشهر استقبال مي كنم
مقدمات حضور در «بزرگمرد كوچك» از زمستان سال ۹۰ شروع شد و از فروردين ماه سال ۹۱ در خرمشهر مقابل دوربين رفتيم. در اين فيلم ايفاگر نقش يك زن جنوبي هستم كه به عنوان يك پرستار به همراه شهيد بهنام محمدي عازم جبهه است. اين فيلم بخشي از زندگي شهيد محمدي را بيان مي كند كه در زندگي مبارزاتي خود ، در مسير جبهه به اتفاق پرستاري كه همراهش بوده اسير مي شود، اما پرستار پس از ديدن شكنجه هاي فراوان موجبات فرار شهيد بهنام محمدي را فراهم مي سازد، اما خودش در اسارات مورد تجاوز وحشيانه عراقي ها قرار مي گيرد و در نهايت نيز به قتل مي رسد و... اگرچه بازي من در اين فيلم زياد نيست، اما در بيان قصه تاثير دارد. فيلم در ژانر جنگ است و جانفشاني مبارزان كشور را به خوبي بيان مي كند.
خودم بزرگ شده خرمشهر هستم و به واسطه دلبستگي به اين خطه هر پيشنهادي را كه لوكيشن آن خرمشهر باشد، قبول مي كنم، با اين توضيح كه كاراكترم در فيلم «بزرگمرد كوچك» را خيلي دوست داشتم و مايل بودم اداي دين به شهدا و جانبازان و خانواده هاي معظم آنها بكنم. در اين فيلم با لباس و گريم خاص آن منطقه ظاهر شده ام كه به گفته خيلي ها كار را بسيار جذاب كرده است.
كمي هم از خانواده ام بگويم
پدرم هنرمند نقاش و مينياتوريست بود كه متاسفانه دو سال پيش به رحمت خدا رفت. مادرم خانه دار و هنرمند است و در سال هاي دور كه ساكن اهواز بوديم در دو مجموعه تلويزيوني مركز اهواز بازي داشت. خودم متولد اصفهان هستم و از هشت سالگي به شهر زادگاه پدر و مادرم اهواز نقل مكان كرديم و در همان دوران به بازيگري تئاتر علاقمند شدم و در يكي از كلاس هاي آموزش بازيگري با اين حرفه آشنا شدم و تا پايان دوره دبيرستان ضمن تحصيل در نمايشنامه هاي مختلف به خصوص جشنواره هاي تئاتري شركت مي كردم. در سال اول دبيرستان در جشنواره تئاتر استان جايزه اول بازيگري گرفتم و قرار شد تا اجرايي هم در تهران داشته باشيم، داور جشنواره مريم معترف بود كه تصادفاً كيانوش عياري هم در آن سالن حضور داشت و بازي مرا ديد و مرا كانديد يكي از نقش هاي مجموعه تلويزيوني «دكتر قريب» كرد. در روزگار قريب ايفاگر نقش دختر كدخداي روستايي بودم كه دچار وبا شده بود. سال بعد نيز در مجموعه تلويزيوني «زائر سراي ممتاز» بازي كردم. در آن ايام براي بازي از اهواز به تهران مي آمدم و بيشتر درس هايم را خودم مي خواندم و فقط زمان امتحانات به مدرسه مي رفتم. خوشحالم كه معدل ديپلمم بالاي نوزده و نيم شد و به واسطه معدل بالا بدون كنكور در دانشگاه پذيرفته شدم و در رشته گرافيك تا مقطع كارداني در جهاد دانشگاهي تهران تحصيل كردم و در ادامه براي كارشناسي در رشته تدوين پذيرفته شدم ، اما چون بيشتر وقتم صرف بازيگري مي شود آن را دنبال نكردم. من الفباي حرفه بازيگري را از هشت سالگي تا امروزآموخته ام و هنگام تحصيل در دوره كارشناسي مايل بودم در رشته اي تحصيل كنم كه چيزي از آن نمي دانم.
من هنر مينياتور را از پدرم آموختم و شايد رمز و رازهاي پنهان اين هنر بود كه مرا از بچگي جذب بازيگري و گرافيك كرد. دو خواهر و يك برادر دارم. خواهر بزرگم سحر، نقاش و تذهيب كار است. خواهر دومم ساغر كارشناس صنايع دستي و مدرس چند رشته از هنرهاي دستي است و برادرم سينا، مربي بدنسازي است ضمن اين كه عنوان قهرماني استان تهران را نيز دارد. خواهر بزرگم و برادرم تشكيل زندگي مشترك داده اند و من و ساغر با مادرمان زندگي مي كنيم.
آشپزي ام خوب است به خصوص در پختن قورمه سبزي و ته چين مهارت زيادي دارم.
كارهاي آماده نمايش من
در حال حاضر دو فيلم سينمايي، سه مجموعه تلويزيوني و چند تله فيلم آماده اكران و پخش از تلويزيون دارم، كه يكي از آنها فيلم سينمايي «چهارسو» به كارگرداني فرهاد نجفي است. در اين فيلم «محمدرضا فروتن» و «نيوشا ضيغمي» جزو بازيگران اصلي هستند و من نقش زني به نام مريم را بازي مي كنم كه دختر خردسالش در شرف نابينايي است و همسرش (گرشا بهرامي) راننده شخصي محمدرضا فروتن است و با او رفاقت دارد، مريم و شوهرش در تدارك تهيه پولي براي عمل چشم دخترشان هستند كه محمدرضا فروتن با اين كه وضع مالي اش خيلي خوب است كوچكترين اعتنايي به آنها نمي كند. در اين فيلم سونيا ايفاگر نقش دختر مريم است و بازي فوق العاده اي ارايه داده، بعد از آن فيلم من و سونيا در تله فيلم «مردان نمكي» به كارگرداني سامان سالور باز هم ايفاگر نقش مادر و دختر شديم.
جذاب ترين سكانس بازي من در «چهارسو» سكانسي است كه رودرروي محمدرضا فروتن هستم، آن هم در شرايطي كه موجب قتل همسرم شده به عيادت دخترم در بيمارستان آمده و يك خرس عروسكي با خود آورده و من به او مي گويم كه دخترم سوگند نمي داند تو موجب قتل پدرش هستي و اگر جرات داري خودت اين مطلب را به او بگو. در قسمتي از فيلم هم كارگردان از من خواست به شكل بداهه با سوگند درد دل كنم. اين بخش، در فيلمنامه نبود و من شرح حال زندگي مان را به شكل قصه برايش گفتم كه بسيار هم مورد توجه كارگردان و بقيه عوامل قرار گرفت.
مجموعه تلويزيوني آماده پخش «طهران نو» يكي ديگر از كارهاي من است كه قرار بود بلافاصله بعد از اتمام مجموعه دختران حوا روي آنتن برود.
تا جايي كه اطلاع دارم نام مجموعه به «مهرآباد» تغيير كرده و گويا در بهار ۹۲ روي آنتن خواهد رفت. كارگردان مجموعه آقاي فريد سجادي حسيني و كار بسيار جذاب و پربازيگر است. «مهرآباد» در مهر ۹۰ كليد خورد و فيلمنامه نوشته اميد سهرابي است و ماجراي قصه از فرودگاه مهرآباد شروع مي شود. علي سرايي در نقش كيا بازيگر اصلي است كه از خارج به كشور بر مي گردد و ماجراهايي را به وجود مي آورد كه حاصلش اين مجموعه است. من در اين مجموعه ايفاگر كاراكتر سودابه هستم كه زني خياط و پايين شهري است كه قبلاً با نعيم (مهران احمدي) ازدواج كرده و بعد از يكسال زندگي مشترك قصد جدايي از شوهرش را دارد. نعيم بسيار هفت خط و دروغگو است و در ضمن سودابه تصميم دارد بعد از جدايي از او با فرد ديگري ازدواج كند كه هرگز در طول مجموعه ديده نمي شود. بخش هاي جذاب مجموعه مربوط به بازي هاي من و مهران احمدي مي شود.
به نظر من رودرويي با مهران احمدي عالي است و با توجه به اين كه بازيگردان مجموعه نيز خود او بود از وي و همين طور فريد سجادي خيلي از نكته هاي ظريف بازيگري را آموختم.
بيشتر كاراكترهايي كه تا قبل از «طهران نو» بازي كرده ام مثبت است، در حالي كه سودابه كاراكتري خاص، پرخاشگر و پرشر و شور دارد، كه خيلي زود عصباني مي شود و در بيشتر اوقات نگاهش غضب آلود است. با همه اين ها به گونه اي ديده مي شود كه تصور مي كنم مردم دوستش داشته باشند.
اين مجموعه در ۳۲ قسمت ساخته شده و به احتمال زياد از شبكه پنج سيما به روي آنتن مي رود.
مجموعه آماده پخش بعدي «ستاره حيات» به كارگرداني جواد ارشاد است، كه به سفارش اورژانس تهران براي شبكه سه سيما ساخته شده است و در آن ايفاگر شخصيت زني به اسم مرجان هستم كه به تومور مغزي مبتلاست و به اين جهت بسيار افسرده و گوشه گير شده و نسبت به درمان خود بي تفاوت است ترجيح مي دهد تا هر چه زودتر به زندگي اش پايان دهد او كه مادرش را در بچگي از دست داده و تصور مي كند پدرش قاتل مادر اوست با مادربزرگش ( ثريا قاسمي) زندگي مي كند و ايفاي كاراكتر پدرش را فرخ نعمتي به عهده دارد. مرجان داراي دوستي به نام مهتاب است كه در اورژانس تهران كار مي كند و مهتاب سعي دارد با درماني مناسب مرجان را نجات بدهد. در اين مجموعه بازيگران خوبي از جمله حسين محجوب (پزشك و رئيس اورژانس) نيز بازي دارند.
من براي رسيدن به نقش مرجان ، قبل از ساخت مجموعه با چند دختر كه چنين مشكلي داشتند از نزديك آشنا شدم و به نحوه حرف زدن ، نگاه و حركت كردن آن ها دقيق شده ام و آرام آرام توانستم به شخصيت مرجان برسم كه با كمك گريم خيلي خوبي كه در اين مجموعه داشتم وقتي خودم را در آينه مي ديدم باورم مي شد كه با مرجان رو به رو هستم و ... .
تمام لطف مجموعه در مبهم بودن پايان قصه است و بالاخره بايد از مستند «رهايي» بگويم كه به مناسبت شهادت حضرت امام رضا (ع) در شهر مشهد ساخته شده است. من نقش دختر دانشجويي را ايفا مي كنم كه الهيات مي خواند و با مادرش (مينا جعفرزاده) در تهران زندگي مي كند. او نذر كرده در صورتي كه پايان نامه اش را با موفقيت بنويسد به اتفاق مادرش به زيارت حضرت امام رضا (ع) برود و تمام اتفاقات مجموعه حاصل از دو روز اقامت آن دختر و مادرش در مشهد و هنگام زيارت است.
خانواده جوان/ شماره ۱۹۱/ ارديبهشت ماه ۹۲/ گفتگو: ميلاد بلادي/ صفحه
زن محسن افشانی + عکس محسن افشانی و همسرش درشبکه های مجازی 
عکس خواهر الناز شاکردوست 
ژست عکس اسپرت دختر
عکس های جالبی از دختران ایرانی با لباس های خلاقانه
عکس های خفن کتایون ریاحی بازیگر نقش زلیخا